تازه های دنیای ما بر اساس خبرهایی از نویسندگان آزاد اندیش
در باره ما
با سلام به دوستان عزیز و گرامی
هدف ما از ارایه این وبلاگ ایجاد درک عمیقتری از تحولات و رویدادهاو
انعکاس حقایق بدون پرده روز دنیا میباشد .
از اینکه ما را همراهی میکنید متشکریم.
لينك روزانه
براي تبادل لينک ابتدا لينکمارو بانام: دروغی به نام هولوکاست در وبلاگ ياسايتتان قراردهيد
این مقاله با استناد به پیشینه و اقدامات جنایی گروههای تروریستی صهیونیستی (یهود) به ویژه اتحادیه دفاع یهود (JDL) به نگارش درآمده است. در این نوشتار بر ترور خصوصاً قتل «جنایتكاران اندیشه» كه داستان یهودكشی و قتل عام شش میلیون تن از آنان در خلال جنگ جهانی دوم را زیر سؤال میبرند، تأكید خاصی شده است.
تروریستهای صهیونیست آشكارا ضمن ارائه ایدئولوژی سلطهطلبانه و خودبینانه یهودی آمادگی خود را برای سركوب مخالفان بیان میدارند. آنها با داشتن سوابق مستندی از جرم و جنایت و تحجر (تعصبگرایی)، میتوانند برای همه افراد، اعم از مردان و زنانی كه همواره حامی آزادی هستند خطری جدی باشند.
میركاهان و «اتحادیه دفاع یهود»
مهم ترین تشكل غیردولتی و تروریستی صهیونیست، «اتحادیه دفاع یهود» نام دارد كه فعالیتهای جنایی وسیعی را صورت داده است. FBI نیز بارها آن را به عنوان یك گروه تروریستی جنایی معرفی كرده است.
JDL در سال 1968 توسط «خاخام میركاهان» بنیان نهاده شد. مارتین دیویدكاهان در سال 1932 در بروكلین نیویورك متولد شد. وی پسر ارشد یك خاخام ارتدوكس و عضو جنبش اصلاح طلبانه «زئویابوتینسكی» افراطی صهیونیست ، بود. یابوتینسكی و دیگر سران این جنبش هنگامی كه مارتین (میر) یك پسر بچه بود، فعالیت های خود را در منزل وی (كاهان) صورت میدادند. كاهان در جوانی به عضویت جنبش «بتار» كه یك جنبش سلطهطلب یهودی بود درآمد. این جنبش در سال 1925 به دست یابوتینسكی بنیان نهاده شد. وی اولین بار در سال 1947 در سن 15 سالگی به خاطر رهبری گروهی از جوانان «بتار» در حمله به ارنست بوین وزیر خارجه بریتانیا بازداشت شد.
دو تن از فعال ترین پیروان یابوتینسكی كه به ریاست گروههای ترور صهیونیستی درآمده و از این راه به سوء شهرت رسیده بودند، بعدها به سمت نخستوزیری اسراییل رسیدند. مناخیم بگین كه زمانی ریاست گروه ایرگان را به عهده داشت و «اسحاق شامیر» كه رییس گروه Lehi (گروه Stern) بود. برای مثال شامیر نقش مهمی در قتل لرد موین فرستادهی خاورمیانه ای بریتانیا در نوامبر 1944 و توطئه قتل كنت فولكه برنادوت، میانجی سوئدی صلح سازمان ملل در سپتامبر 1948 داشت.
كاهان برای مدتی در دهه 1960 زندگی مخفی در پیش گرفت. وی تحت نام «میخاییل كینگ» زندگی و كار میكرد و این هویت را حتی از همسرش مخفی نگه میداشت. وی طی این دوره برای CIA و FBI كار میكرد. او به عنوان عضو FBI در حزب راستگرای جان بیرچ و همین طور در بعضی گروه های دانشجویی چپگرا به جاسوسی پرداخت. كاهان با هویت میخاییل كینگ و ظاهری غیر یهودی، با بعضی از زنان جوان كه از میكدههای نیویورك انتخاب میكرد رابطه داشت. یكی از این زنان گلوریا جین دی آرجینو نام داشت كه یك مدل 22 ساله ]غیر یهودی[ بود و با نام «استله ایوانز» كار میكرد. آنها بعد از آشنایی در سال 1966 سریعاً با هم صمیمی شدند. كاهان كه هرگز هویت واقعی خویش را فاش نكرد، بعدها به وی پیشنهاد ازدواج داد. چند هفته بعد كه روابط آنها به هم خورد، گلوریا با انداختن خود در رودخانه ایست ریور اقدام به خودكشی كرد و دو روز بعد (همزمان با جشن 34 سالگی كاهان) فوت كرد.
زندگی كاهان در سال 1968 یعنی هنگامی كه او با چند تن از هم دانشگاهیهای خود «اتحادیه دفاع یهود» را تاسیس كرد، دچار تحولات چشمگیری شد. این اتحادیه با شمشیرهای آخته و شعارهای تحریك كننده به سرعت توانست توجه رسانههای جمعی را به خود جلب كند. وی از احساسات فزاینده ضد سیاهان در میان یهودیان منطقه نیویورك سوء استفاده میكرد. وی و سازمان جدیدش پشتیبانی و كمك قابل ملاحظه ای از سوی دو متحد قدرتمند یعنی حزب راستگرای «هروت» اسراییل و مافیای نیویورك دریافت كردند.
اتحادیه دفاع یهود بین دسامبر 1969 و اوت 1972 - با حمایت قابل ملاحظه ای از سوی حزب هروت اسراییل به رهبری مناخیم بگین، افسران ارشد سرویس مخفی موساد و بعضی تجار ثروتمند و یهودی آمریكایی - حملات متعددی علیه دیپلماتهای شوروی و دیگر اهداف این كشور در ایالات متحده صورت داد. هدف اتحادیه ابراز توجه و لطف و ترحم به یهودیان شوروی و تخریب روابط آمریكا و شوروی سابق بود.
كاهان و تعدادی از اعضای اتحادیه در 12 ماه می 1971 به اتهام تهیه مواد منفجره از سوی پلیس فدرال بازداشت شدند. وی یك روز بعد به همكاری با یك گروه تحت فرمان ژوزف كلمبو كه رییس «سندیكای جنایی كلمبو» بود و سابقه قتل نیز داشت اعتراف كرد. یاییر كولتر روزنامه نگار اسراییلی در زندگینامه كاهان به عنوان بنیانگذار JDL مینویسد: «كاهان كمكهای قابل ملاحظهای از مافیای نیویورك دریافت نموده است.» روابط بین كاهان و رییس ]مافیای[ نیویورك تا زمان قتل كلمبو در سال 1971 بسیار گرم و نزدیك بود و این دو به عنوان رییس گروههای جنایی در كنار هم به فعالیت مشغول بودند.
به ادعای كاهان وی در مجموع سه سال به خاطر فعالیتهای مسلحانه، در زندانهای آمریكا به سر برده است.
كاهان در اوایل دهه 1970 ، JDL را تعطیل و به اسراییل نقل مكان كرد. وی به عنوان رهبر JDL و بر اساس سوء شهرتی كه در سطح بینالمللی به دست آورده بود در سال 1976 حزب رادیكال كاچ را بنا نهاد. وی در سال 1984 به عنوان تنها نامزد حزب خود توانست به كنست (پارلمان اسراییل) راه یابد. در همین زمان شعبه JDL در نیویورك از هم پاشید و گروههای انشعابی با نامهایی چون «اقدام مستقیم یهود» ، «شبكه متحد زیرزمینی یهود»، «سرزمینمان اسراییل را نجات دهیم» و «مدافعان یهود» ظاهر شدند.
كاهان در 5 نوامبر 1990 و به هنگام ایراد سخنرانی برای حامیان خود در هتلی در مركز مانهاتان نیویورك ترور شد.
ایدئولوژی خاخام كاهان
میركاهان در بسیاری از سخنرانی ها، مقالات و كتابهای خود نوعی پیام سلطهطلبی و حتی نسلكشی از صهیونیسم برتری طلب را تبلیغ میكرد. برای وی و بسیاری از طرفداران پر شور او، هرگونه اقدامی برای بقا و رفاه یهود از جمله ترور، مصادره اموال و قتل، كاملاً موجه بود.
«... انتقام یك نظریه اصلی یهود است كه نوعی فرمان و دستور برای آنان تلقی میشود. به لطف دوران آرام و دشواری كه در آن زندگی میكنیم، انتقام به امری بد و خطرناك تبدیل شده است. آیا باید دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم دولت اسراییل كه مسئول رفاه شهروندان خود است، خیابان، اتوبوس، مغازه و خانه فلسطینیها را به مكانی برای اشاعه ترور و ناامنی تبدیل كند. تحقیر نام خدا را كنار بگذارید. چرا اعراب به حاكمیت یهود تمكین نمیكنند؟ یك دولت واقعی یهودی، دولتی است كه جلوگیری از بیحرمتی را با از میان برداشتن شیطان یعنی این كشور عربی كه در میان ما قرار دارد، درك می كند.»
كاهان در مقاله دیگری كه در سال 1973 انتشار یافت بر مصونیت یهودیان از تعرض و بیحرمتی تأكید میكند. وی وعده داد روزی خواهد آمد كه تمام غیر یهودیان به برتری این قوم «برگزیده» گردن نهند: «قوم یهود هرگز نابود نمیشود بلكه آنها و خدای آنها برای پیروزی بر شیاطین و جهالت دیگر ملل روزی ظاهر خواهد شد. صهیون باید به درجهای برسد كه همه مردم به آن بگروند و خدای یهود خدایی خواهد بود كه همه در مقابل او زانو خواهند زد.»
كاهان در مقالهای در سال 1982 بر ماهیت شقاوتآمیز مبارزه بین یهودیان و «دشمنان» آنها تأكید ورزید: «اجازه دهید از دیدگاه یهودیان به حوادث نگاه كنیم ... لبنان .....: جنگی ]از سوی اسراییل[ علیه دشمن فلسطینی كه - تمام مردمش - خواهان نابودی رژیم اسراییل و اكثریت یهودی آن هستند شروع شد. این جنگی برای نابودی كامل دشمن، القای ترس فراگیر و ترور بود تا دشمن تسلیم شود و برتری خدای یهود را بپذیرد». ارزشهای دموكراتیك لیبرال و یهودی ناسازگارند و كاهان اغلب اصرار داشت «من این جمله را چند میلیون بار گفتهام همانطور كه میدانیم دموكراسی غرب با صهیونیسم تناقض دارد. ... ایدهی یك دولت دموكرات یهودی بیمعنی است».
وی در فرصتی دیگر گفت: «دموكراسی برای مردمی است كه اصالت ندارند. هیچ دولت زمینی و موقتی نیست كه ارتباط با اقدامات یهودیان داشته باشد در حالی كه قوانین و مقررات آن برخلاف قوانین تورات است... یهودیت هیچگاه جامعهای دموكراتیك نبوده است.»
یكی از مشغلههای فكری كاهان، رفتار سنگدلانه علیه یهودیان اروپا در زمان جنگ بود. شعار JDL «دوباره هرگز » بود كه به طور خاص به نسلكشی یهودیان اشاره میكرد. از دیدگاه كاهان، هر غیریهودی یك قاتل بالقوه نازی است. مادامی كه یك غیریهودی در مقابل یك یهودی زندگی میكند؛ احتمال یك نسلكشی دیگر وجود دارد.»
كاهان معتقد است كه معیار اخلاقی هر عملی باید این باشد كه «آیا برای یهودیان خوب است یا خیر؟» عدم تطابق با این اصل منجر به یك آشویتز جدید خواهد شد.
«رابرت فریدمن» نویسنده زندگینامه كاهان، بعضی از كارهای غیر عادی وی را به شخصیت نظامی این خاخام ربط میدهد. فریدمن با یادآوری اولین ملاقات خود با كاهان در «موزه هولوكاست بالقوه» در اورشلیم مینویسد: «در همان مواجهه اول، این فكر به ذهنم خطوركرد كه كاهان فردی گرفتار وسوسههای جنسی و خشونت است. وی مدام از همخوابگی مردان عرب با زنان یهودی سخن میگفت.» كاهان علناً، عربها را «سگ» مینامید و حداقل یك بار گفت كه عربها را «مثل پاشیدن سم روی سوسكها» از اسراییل ریشهكن میكند.
كاهان در سخنرانیهای بسیاری و از جمله در كتابی با عنوان «آنها باید بروند» در سال 1980، نقشه اش را برای اخراج اجباری و دستهجمعی (یا انتقال) اعراب فلسطین از سرزمین اسراییل ... «اسراییل بزرگ» (شامل كرانه غربی تحت اشغال اسراییل از سال 1967) بیان كرد.
جهان بینی كاهان در اساسنامه جنبش كاچ كه وی بانی و رهبر آن بود منعكس شده است. این دیدگاه با توصیف برتری طلبانهای از یهود با عناوینی چون برتر، مقدس، برگزیده و خاص شروع میشود.
هدف اصلی جنبش كاچ، انتقال اعراب از تمام بخشهای سرزمین اسراییل بزرگ است. حضور اعراب در اسراییل باعث دشمنی، آشوب و خونریزی و به مثابه یك بمب ساعتی است كه موجودیت صهیونیسم را تهدید میكند. بنابراین اعراب ساكن اسراییل باید به كشورهای عربی انتقال یابند.
كاهان و طرفدارانش قانونی را كه روابط جنسی یهودیان و غیر یهودیان را جرم قلمداد میكرد، تبلیغ میكردند. (ازدواج یهودیان با غیر یهودیان در اسراییل ممنوع بود) اما این قانون سطح وسیعتری از تماسها را بین یهودیان و غیر یهودیان از جمله مدارس مختلط، مراكز اجتماعی، سواحل و حتی همسایگی ممنوع كرده بود.
كاهان و پیروانش با وجود شباهت بین قانون پیشنهادی آنها و «قوانین نورمبرگ» هیتلر در سال 1935 كه آن هم روابط جنسی بین یهود و غیریهود را ممنوع كرده بود، به دردسر نیفتادند. همان طور كه كاهان و دیگر صهیونیستهای تندرو دائماً بیان داشته اند، قوانین مذهب یهود آشكارا یهودیان را از ازدواج با غیر یهود منع میكند. به همین ترتیب كاهان هیچگاه از اشاره به آیین های مذهبی كتاب مقدس بهود برای پشتیبانی از پیام قاطع و سازش ناپذیرانه خود فروگذار نكرد.
همانطور كه لین برنر، نویسنده یهودی آمریكایی اعتقاد داشت كاملاً حق با كاهان و طرفداران وی است كه اصرار دارند یهودیت یك مذهب قومی است.
حمایت از كاهان و JDL
تعداد كمی از رهبران جوامع یهودی آمریكا و اسراییل مایل به حمایت از كاهان در مجامع عمومی بودند و بسیاری از سازمان های یهودی آمریكا مانند «كمیته یهودیان آمریكا» و «كنگره یهودیان آمریكا» با احتیاط كاهان و JDL را رد میكردند. در همین حال و به رغم سوابق جنایی و لحن مستبدانه و متكبرانه، كاهان و JDL با حمایت و پشتیبانی شگفتانگیزی از سوی یهودیان آمریكا روبرو بودند. تجار یهودی آمریكایی سالانه میلیون ها دلار به كاهان كمك مالی می كردند.
كاهان هنگام ایراد سخنرانی در جمعی از ثروتمندان پوتوماك مریلند در سال 1971 كه طی آن وی از آتش زدن یك خودرو با بمب تمجید كرد، حضار به شدت از سخنان وی استقبال كردند. جكی ماسون، كمدین معروف آمریكایی به طور علنی از كاهان حمایت كرد و در اوایل سال 1972 در مراسمی برای جمعآوری پول برای JDL به هنرنمایی پرداخت . ماسون (مانند كاهان ملبس به لباس كشیشی) میگوید: «اصول دموكراسی آن طور كه برای آمریكا كاربرد دارد، برای اسراییل نباید به كار رود.» همچنین در مراسم شام دیگری جهت جمعآوری پول در سال 1986 در بوستون، بالغ بر 20 هزار دلار برای كاهان جمعآوری شد.
نمونهای از مقبولیت اجتماعی كاهان نزد رجال سیاسی با نفوذ، دعوت سناتور هنری اسكوپ جكسون از كاهان برای ایستادن در كنار وی روی صحنهای در نیویورك در سال 1972 است. این اتفاق مصادف با رقابت های انتخاباتی برای معرفی نامزد دمكراتها در انتخابات ریاست جمهوری رخ داد. حامی برجسته دیگر JDL ماریوبیاگی، نماینده كنگره آمریكا بود كه نمایندگی بروكس در واشینگتون را نیز بر عهده داشت.
هفته نامه جوییش پرس كه یكی از نشریات مطرح جامعه یهودیان آمریكا بود (با تیراژ 130 تا 160 هزار نسخه) كاهان را به عنوان سردبیر و مفسر استخدام كرد كه این فرصتی برای نگارش مطالب متعصبانه و اغلب نادرست در اختیار كاهان قرار داد.
نیویوركتایمز - مهمترین روزنامه آمریكا كه به یهودیان تعلق دارد - نیز با انتشار مقالات وی در صفحه پرخواننده «نظرات خوانندگان» به كاهان مقبولیت و مشروعیت بیشتری بخشید.
كتاب كاهان با نام «آنها باید بروند» و در آن خواستار اخراج گسترده اعراب فلسطین از سرزمین مادریشان شده بود، در سال 1980 توسط انتشارات گروست و دانلپ نیویورك منتشر شد.
مجلات، روزنامهها و شبكههای تلویزیونی آمریكا هیچگاه سرسوزنی از انتقادات و بیحرمتیهایی را كه نثار گروههای شبهنظامی غیریهودی از قبیل «كوكلس كلان» ، «آریایی» یا «قانون» میكردند، در مورد كاهان كه پیامها و اهداف مشابهی را ترویج میكرد، روا نداشتند.
در اسراییل، كاهان از حمایت و حتی سرسپردگی متعصبانه بسیاری از یهودیان معمولی به ویژه یهودیان «سفاردیك» كشورهای عربی (كه هم اكنون اكثریت جمعیت اسراییل را تشكیل میدهند) برخوردار بود. یاییركولتر، روزنامه نگاری كه جریان بازدید كاهان از شهر آفولای اسراییل را در ژوییه 1985، همزمان با تنش میان اعراب و اسراییل، توصیف میكند، مینویسد: «چهره وی برای بحرانی كردن اوضاع و تحریك جوانان مو مجعد در خیابانها كافی بود كه هر عرب را تهدیدی بالقوه برای جایگاه اجتماعی خود میدیدند. آنها در خیابان فریاد میزدند: «كاهان، ناجی ما» آنها به اعراب داخل اسراییل و اعرابی كه برای كار به آفولا آمده بودند حمله میكردند و به اتومبیلهای آنان سنگ پرتاب میكردند و مغازه ها را غارت میكردند . جمعیت مدام فریاد میزد: «درود بر كاهان ، مرگ بر اعراب» و هر كس را كه میدیدند چپاول میكردند...
هنگامی كه كاهان فریاد میزد: «تنها خواسته ما اخراج اعراب است. من میخواهم كه اعراب بروند پیكارشان!» میلیونها تن از مردم جهان و اسراییل ظاهر غیرعادی وی را دیدند .
شهر به مثابه یك آتشفشان شده بود. جو شهر در اختیار كاهان بود و نفرت و ترس در آن» موج می زد. احساسات به غلیان آمده بود. اعراب دشمن بودند ... «میركاهان» نژاد پرستی كه از ایالات متحده به اسراییل آمده بود، آتشی به پا كرده بود.»
كاهان مرده است اما شعلههای تعصب و كجاندیشی وی كه او به پاكرد هنوز روشن و فروزان است. بررسیهای اخیر نشان میدهد یهودیان بیشتری در اسراییل از اتخاذ شدیدترین و وحشتناكترین اقدامات علیه اعراب ساكن سرزمینهای اشغالی از جمله نسلكشی و قتل عام كه آنها را مجبور به خروج از «اسراییل بزرگ» كند، حمایت میكنند یا حداقل با جدیت خواستار مد نظر قراردادن چنین اقداماتی هستند.
مروری بر جنایات صهیونیستها
شبه نظامیان صهیونیست در طول سالهای گذشته صدها اقدام غیر قانونی علیه «دشمنان» واقعی یا فرضی خود انجام دادهاند از جمله خرابكاری، آزار و اذیت و تهدیدات تلفنی. در زیر شما با چند نمونه از این جنایات به طور مفصل تر آشنا خواهید شد. در بسیاری از موارد زیر نقش JDL به طور قطع و یقین اثبات شده اما در همه موارد نمی توان این گروه را دخیل دانست.
***در 26 ژانویه سال 1972 یك گروه JDL ، دفاتر آژانس مبادلات فرهنگی آمریكا و شوروی در نیویورك را بمبگذاری كردند كه در آن یك منشی 27 ساله (كه اتفاقاً یهودی بود) كشته شد و 13 نفر نیز زخمی شدند. یكی از عاملان این بمبگذاری به نام شلدون سیگل به پلیس گفت كه وی بمب را ساخته است. وی نام دیگر عاملان جنایت را نیز فاش كرد. چند سال بعد، كاهان اقرار كرد كه JDL مسئول این جنایت بوده است. با وجود این، پرونده JDL در این حادثه در نهایت به دلایل فنی مختومه اعلام شد.
***در ماه می 1972، ده تبهكار وابسته به JDL وارد كنسولگری اتریش در واشینگتون شدند و كارل گروبر، سفیر اتریش در آمریكا و دربان ساختمان را مضروب كردند.
***در ماه می 1974، اعضای JDL با یك لوله فلزی به یكی از فعالان جامعه اعراب آمریكا كه دكتر محمد مهدی نام داشت؛ حملهور شدند كه منجر به شكستگی استخوان كمر وی شد. یك سال طول كشید تا پلیس فردی را بازداشت كرد كه وی در تلویزیون ظاهر شد و با افتخار از عمل خود یاد كرد. اندكی بعد، دفاتر دكتر مهدی در مانهاتان و در اثر حریق های عمدی تقریباً به طور كامل ویران شدند.
***در 21 فوریه 1975 ، یك دادگاه فدرال كاهان را به دلیل نقض اصول آزادی تعلیقی در دوران محكومیت و ساخت بمب آتشزا در سال 1971، مجرم و گناهكار شناخت .
وی از ساخت بمب، دینامیت یا دیگر تسلیحات و اقدامات خشونتآمیز منع شده بود. قاضی با استناد به نامهای كه كاهان در آن از طرفداران خود خواسته بود تا دیپلماتهای عرب و روس را ترور كنند، وی را به یك سال زندان محكوم كرد. كاهان 8 ماه از این محكومیت را در خانهای در جاده مانهاتان سپری كرد و مجاز بود تا هر روز برای صرف غذا به رستورانهای «كوشر» برود. وی از این دوران حبس برای اداره و اجرای امور تجاری JDL استفاده كرد.
***در سال 1975 ،دیوید كامایكو، یك عضو 21 ساله JDL ،یك بالگرد غیرنظامی را در نیویورك ربود و در ازاء آن با هدف خرید اسلحه برای JDL دو میلیون دلار پول درخواست كرد. وی پیش از دستیگری ، خلبان را هدف قرار داد.
***در سال 1978 ژوزف شاكتر، رهبر JDL در كانادا، منزل دونالد آندروز فعال راستگرا را بمبگذاری كرد.
***در 11 آوریل 1982، آلن گودمن با یك اسلحه خودكار به طرف مسجدی در اورشلیم آتش گشود كه دو فلسطینی كشته شدند. وی بعد از ورود به مسجد دوباره اقدام به تیراندازی كرد كه چند نفر دیگر مجروح شدند. گودمن كه اهل بالتیمور ایالت مریلند بود، آموزش های شبه نظامی را در اردوگاه جِدِل متعلق به JDL در نیویورك فرا گرفته بود. كاهان در مصاحبهای پیرامون این جنایت گفت : «او هیچ كار اشتباهی انجام نداد. كار او كاملاً صحیح بود.»
***در سال 1987، سه عضو JDL به خاطر دخالت در حداقل شش رشته حملات بمبگذاری در نیویورك بین سالهای 1984 تا 1987 بازداشت شدند. متهمان جیكوهن، شارون كاتز و ویكتور وانسیر رییس JDL در نیویورك بودند. وی بعد از اقرار به نقش خود در این بمبگذاری در اكتبر 1987 به ده سال زندان محكوم شد. موری یانگ دیگر عضو JDL نیز به 5 سال زندان محكوم شد.
***مسؤولان FBI معتقدند كه JDL پشت پرده انفجار بمب در اواسط اوت 1985 قرار دارد كه طی آن شریم سوبزوكف در پترسون ایالت نیوجرسی به قتل رسید. همچنین پلیس این گروه را مسئول حملهای مشابه در اوایل سپتامبر 1985 میداند كه علیه المارس اسپروجیس در برنت وود ایالت نیویورك صورت گرفت . هر دو به ناحق متهم به ارتكاب جنایات جنگی بودند.
***در ژانویه 1991، كورت هابر كه در روزنامهها به عنوان بازمانده نسلكشی یهودیان معرفی شده بود؛ متهم به تهدید كمیته ضد تبعیض نژادی اعراب آمریكا شد.
قتل آلكس اوده
شاید مهمترین جنایت JDL كه در سطح وسیع انتشار یافت قتل آلكس اوده، مدیر منطقهای كمیته ضد تبعیض نژادی اعراب آمریكا در مناطق ساحلی غربی در 11 اكتبر 1985 بود. اوده هنگام ورود به دفتر كار خود در سانتاآنای كالیفرنیای شمالی با انفجار بمب به قتل رسید.
یك مسئول FBI درسال 1985 اعلام كرد كه JDL مسئول قتل اوده و حداقل دو حادثه تروریستی دیگر در ساحل شرقی است. لین بونز یكی از مسئولان FBI گفت: «ما JDL را عامل این سه بمبگذاری میدانیم.» همچنین گزارش دیگری از سوی FBI در جولای 1986 بیان كرد: « كه عوامل JDL مسئول قتل اوده هستند.
دادستان های فدرال آمریكا در سال 1988 سه عضو JDL را در قتل اوده مجرم شناختند. این افراد كه متولد آمریكا بودند اما برای فرار از مجازات به اسراییل گریخته بودند كیت فوكس، اندی گرین و رابرت مانینگ نام داشتند.
مسئولان پلیس لس آنجلس و نیویورك از رابرت مانینگ كه یك فعال مهم JDL است به عنوان مظنون به دخالت در چهار بمبگذاری سیاسی در سال 1985 نام بردهاند كه قتل اوده از جمله آنهاست.
به گفته مسئولان، وی دارای پیشینه ای 20 ساله در فعالیتهای خشونتآمیز است كه حتی تهدید تهیه كنندگان یك برنامه تلویزیونی را نیز در بر میگیرد.
مانینگ بعد از پیوستن به شعبه JDL در كالیفرنیای جنوبی در سال 1971، به سرعت به عنوان یك مبارز سرسخت خیابانی به شهرت رسید. ایرو رابین، رییس JDL درباره او چنین می گوید: «او مردی قوی است. من مبارزه او را دیده ام. ما با نازیها و اعراب در كوچه و خیابان نزاع داریم. او فردی واقعاً فعال است.»
یك دادستان فدرال هنگام قرائت حكم دادگاه در سال 1988 گفت: «معلوم شده است كه به رغم ادعای مانینگ كه گفته اعمال وی در جهت حمایت از یهودیان بوده است، در بسیاری از موارد او در محل اقامت اعراب مواد منفجره كار گذاشته یا به طرف آنها پرتاب كرده است.»
آژانس فدرال در نوامبر 1978 دولت اسراییل را به جلوگیری از تحقیق FBI در مسأله قتل اوده متهم كرد.
خود مانینگ نیز تلاش كرد به بهانه بیماری قلبی و خوردن 20 قرص خواب و این ادعا كه وی یك یهودی معتقد و متعصب بوده و محاكمه او اشتباه بوده است، از استرداد خود به آمریكا بگریزد. به رغم همه این موارد، وی سرانجام در جولای 1993 به ایالات متحده مسترد شد.
تأیید رسمی ارتكاب اقدامات تروریستی از سوی JDL
دفتر تحقیقات فدرال وزارت دادگستری آمریكا مكرراً از JDL به عنوان یك سازمان تبهكار و تروریستی نام برده است. گزارش منتشره توسط مركز تحقیق و تحلیل تروریسم FBI تصریح میكند: «در پژوهشهایی كه FBI از سال 1981 به بعد انجام داد، مسئولیت 18 حادثه تروریستی متوجه یهودیانی شده است كه در پی انتشار بیعدالتیهایی بودهاند كه در گذشته و حال در حق یهودیان روا شده است. در حالی كه بعضی از این حملات به گروههایی نظیر مدافعان یهود، شبكه زیرزمینی متحد یهود و اقدام مستقیم یهود نسبت داده شده، 15 مورد از آنها منتسب به JDL است كه مشهورترین این گروهها میباشد.»
FBI هم چنین در سال 1985، JDL را به عنوان دومین گروه فعال تروریستی در آمریكا برشمرد (تروریستهای پرتوریكویی اولین گروه فعال بودند). FBI ، JDL را مسئول 37 حمله تروریستی از سال 1977 تا 1984 دانست.
دو سال بعد FBI اعلام كرد كه گروههای یهودی تندرو از سال 1981 تا 1984، 24 حمله تروریستی انجام داده اند كه 17 مورد آن توسط JDL صورت گرفته است.
وزارت انرژی آمریكا نیز در سال 1986 طی گزارشی ویژگیهای JDL را برشمرد.
JDL طی بیش از یك دهه، یكی از فعالترین گروههای تروریستی ایالات متحده بوده است. گرچه این سازمان خود را یك گروه فعال سیاسی میداند كه به بیان مصایب یهودیان شوروی پرداخته و در اكثر موارد از منافع یهود و یهودیت حمایت كرده است، با این حال FBI از دیرباز آن را به عنوان یك سازمان تروریستی طبقهبندی كرده است.
هدف اصلی JDL وارونه جلوه دادن داستان واهی كشتار یهودیان است. این ستیزهطلبی به خصومت ضد شوروی كه برای ایجاد تنشهای جدید در روابط آمریكا و شوروی طراحی شده بود نیز دامن زد.
با وجود این JDL به اعراب، ایرانیان ، عراقیها، مصریان، فلسطینیها، لبنانیها، فرانسویان و آلمانی ها در آمریكا حمله كرده است. ]برای نمونه[ در سال 1978، دیپلمات های مصری مورد هدف قرار گرفتند. ... دفاتر این اتحادیه در فرانسه، انگلیس، ایتالیا و اسراییل نیز دست به حملاتی زده است.
در سالیان اخیر گزارشهای رسمی درباره اقدامات این اتحادیه كماكان ادامه داشته است.
JDL استراتژی دوگانه ای مشتمل بر نافرمانی مدنی و اعتراضات صلحآمیز تا تروریسم فراقانونی را دنبال كرده است. بمبگذاری تاكتیك مورد علاقه JDL بود و 78 درصد از كل حملات آن را شامل میشد. تیراندازی با 16 درصد در مقام بعدی قرار دارد و در ادامه میتوان به ایجاد حریق، خرابكاری و آدمربایی هر كدام با یك درصد اشاره كرد.
از سال 1968، در حملات JDL هفت نفر كشته و حداقل 22 نفر زخمی شده اند. 62 درصد از حملات JDL علیه اموال مردم، 30 درصد علیه تجار، 4 درصد علیه موسسات دانشگاهی و دانشگاهیان و 2 درصد علیه اهداف مذهبی صورت گرفته است. معمولاً فردی ناشناس طی تماس تلفنی مسئولیت اقدامات تروریستی از سوی JDLیا یكی از شاخه های فرعی این گروه را به عهده می گرفت اما تنها یك روز بعد سخنگوی JDL دخالت این گروه را تكذیب میكرد.
اگرچه در گذشته JDL از فعالترین تشكلهای تروریستی آمریكا بوده، اما به نظر میرسد تهدید ناشی از آن عمدتاً نمادین باشد. با وجود این، حوادث اخیر نشان میدهد كه این دیدگاه نیاز به بازنگری دارد. افزایش تروریسم نظامی یهودی نه تنها نشانی از افزایش خشونت است، بلكه نشانی از تغییر شگرف در الگوهای حمله و تاكتیكهای JDL به شمار میرود.
نوشته شده در چهارشنبه 21 دی 1384 و ساعت 01:01 ق.ظ توسط : آرش احمدی
» تجدید نظر طلبان ... تجدیدنظرطلبی ,
: سه شنبه 13 دی 1384 :
در سالهای اخیر علاقه مردم غرب به پدیده هولوکاست افزایشیافته است. تحقیقات نشان میدهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990 ده برابر دهههای 1940 و 1950 میلادی است. این موج علاقه به کشف حقایق تاریخی و مقابله با تبلیغات هالیوودی و ژورنالیستی و تاریخنگاری رسمی به ایجاد یک مکتب جدید تاریخنگاری انجامیده که به "تجدیدنظرطلبی" (rerisionist) یا "تاریخ واقعی" معروف است.
معمولاً از پل رازینیه فرانسوی بهعنوان بنیانگذار این مکتب یاد میکنند. رازینیه در زمان جنگ دوّم جهانی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که بهوسیله گشتاپو دستگیر شد و به اردوگاه بوخنوالد اعزام گردید و تا پایان جنگ در اردوگاههای مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ وی عالیترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس به عرصه تحقیقات تاریخی روی آورد، در زمینه جنگ دوّم جهانی به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسیم وضع اسفناک اردوگاههای جنگی نازی دست زد. ولی او بتدریج در جریان تحقیقش به نظراتی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی میکرد. امروزه دو مورخ صاحب نام به عنوان مهمترین هواداران مكتب تاریخنگارى واقعى شناخته مىشوند: اولى،دیوید ایروینگ انگلیسى است. ایروینگ مورخ بسیار معتبرى است، در حدى كه برخى نشریات سرشناس انگلیسى نوشتهاند هیچ كس نمىتواند درباره جنگ دوم جهانى كار كند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. دومین مورخ سرشناس هوادار مكتب تاریخنگارى واقعى، رابرت فوریسون فرانسوى است. پروفسور فوریسون و خانوادهاش، نیز مانند رازینیه، در زمان جنگ از آلمانىها آزار فراوان دیده بودند. او مؤلف كتابهاى متعددى است و ثابت مىكند كه اتاق گاز و سیاست امحاء جمعى یهودیان صحت ندارد. فرد صاحب نام دیگر در این عرصه فرد لوختر آمریكایى است. لوختر مورخ نیست بلكه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او براى تحقیق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحهاى خود را منتشر كرد كه به گزارش لوختر معروف است. او در این گزارش وجود اتاقهاى گاز را منكر شد. در این زمینه افراد سرشناس دیگرى نیز كار كردهاند: گرمار رودلف مؤلف كتابى در انكار اتاقهاى گاز آشویتس است. ارنست زوندل كانادایى كتابى نوشته با عنوان «آیا واقعا شش میلیون نفر كشته شدهاند؟» دیوید هوگان كتابى دارد با عنوان «افسانه شش میلیون نفر». دكتر بروزات تحقیقى دارد درباره اتاقهاى گاز در داخائو و اثبات مىكند كه نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در سایر اردوگاههاى آلمانى اتاق گاز براى كشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است. و بالاخره رژه گارودى، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوم است كه او نیز، بر اساس تحقی